اميدوارم خوشتون بياد
فصل۱
من نیما 23 سال و 2 ماه 23 روز دارای لیسانس زیست شناسی هستم و امسال کنکور ارشد داده ام و قبول هم شده ام اما با چه انگیزه ای برم؟!الان چند وقته (حسابش از دستم در رفته) دنبال کار می گردم اما کو کار؟
دیگه
روزنامه، سایت، فک و فامیل، اداره و وزارت خونه ای نیست که نرفته باشم،
تمام ملت میشناسنم و همه در اقدام مشترک پاسخ کوبنده و جان گداز استخدام بی
استخدام را با مشتی مانند مشت هایی که به دهن استکبار جهانی میکوبند،
کوبیدن به تمام ریخت و هیکلم!!!
میخواستم برم سمبوسه بفروشم که گفتند جواز کسب نداری!
رفته
بودم دنبال جواز کسب که وسط راه یارانه ها باعث افزایش مبلغ سیب زمینی و
نان که 2 عنصر مهم در تولید انبوه سمبوسه هستند شد، وسط راه پشیمون و نا
امید برگشتم خونه.
خواستم
خودم و مدرکمو با هم آتیش بزنم که دیدم ای بد شانسی، واسه اتیش زدن بنزین
لازم داشتم که اونم سهمیه بندی شده بود و به طرز بی سابقه و غیر قابل باوری
گروووون! و منم نه کارت سوخت داشتم و نه بودجه کافی برای خرید بنزین آزاد!!!
داشتم فکر می کردم که چیکار کنم.چی کار نکنم که یادم اومد وقتی داشتم می اومدم تو خونه در حیاط همسایه باز بود و موتورش تو حیاط بود
کلی نذر و نیاز کردم که تا من میرم مو تور سر جاش باشه.و بتونم یه کوچولو ازش بنزین قرض بگیرم
خیلی اروم رفتم بیروون و به صورتی که دیده نشم خودم رو رسوندم پشت در حیاط خونه همسایه
که دیدم از تو حیاطشون صدا میااد.
گوشم
و چسپوندم به در شنیدم همسایه داره داد و بیداد می کنه که موتورش رو
دزدیدن و داره تک تک همسایه ها رو نام می بره که کار اوناست! باقی مطالب درادامه مطلب